رسیدگی به این پرونده از خرداد سال گذشته با گزارش قتل یک مهندس ۴۵ ساله به نام خسرو با سلاح گرم مقابل خانهاش آغاز شد. پس از تحقیقات اولیه، جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در ادامه بررسیها مأموران متوجه شدند که خسرو با همسرش سحر که یک روانشناس بود، رابطه خوبی نداشتند. به همین خاطر زن جوان به اداره آگاهی احضار شد اما در این باره گفت: من و خسرو زندگی خوبی داشتیم و اختلافی هم بین ما نبود واقعاً نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
با این حال مأموران رفتار او را زیر نظر گرفتند و با بررسی مکالمات و تماسهای تلفنی سحر دریافتند وی از چند ماه قبل با مردی به نام کیوان که یکی از مراجعانش بوده، ارتباط پنهانی برقرار کرده است. با مشخص شدن این مسأله کیوان شناسایی و بازداشت شد و در همان مراحل ابتدایی بازجویی به قتل مهندس جوان با سلاح گرم اعتراف کرد.
وی درباره جزئیات این ماجرا به مأموران گفت: من متأهلم و یک فرزند هم دارم اما سالها است که ارتباط خوبی با همسرم ندارم تا اینکه تصمیم گرفتیم به یک روانشناس مراجعه کنیم تا در صورت امکان مشکلات زناشوییمان حل شود.
وقتی پیش سحر رفتیم، جلسات متعددی را با او گذراندیم اما پس از چند جلسه من و همسرم به این نتیجه رسیدیم که مشکلاتمان قابل حل نیست و باید از هم جدا شویم. در این میان من به سحر علاقهمند شدم و باز هم به بهانه مشاوره پیش او میرفتم تا اینکه در یکی از جلسهها به او ابراز علاقه کردم.
سحر که همیشه در جلسههای مشاوره از زندگی خوب خود مثال میزد تا متوجه شد که او را دوست دارم، به من گفت که زندگی خودش هم بهتر از زندگی من نیست و چند سالی است که با همسرش اختلاف دارد. او حتی گفت که من خیلی خوش شانس بودم که همسرم قبول کرد تا جدا شویم چون خسرو راضی به طلاق دادنش نیست و زندگی را برایش دشوار کرده است. کم کم روابط ما بیشتر شد و من فهمیدم خسرو او را اذیت میکند و از آنجایی که من رابطه عاطفی با سحر برقرار کرده بودم، حس کردم که باید به او کمک کنم.
وی درباره روز جنایت هم گفت: تصمیم گرفتم تا با کشتن خسرو، آرامش را به زندگی سحر برگردانم. از این رو کلتی با ۳ فشنگ خریداری کردم و صبح زود به جلوی خانه آنها رفتم و منتظر خروج خسرو از خانهشان شدم. به محض اینکه از خانه خارج شد، او را با گلوله زدم و پس از آن هم بهسرعت متواری شدم.
پس از آن مأموران بار دیگر سحر را بازداشت کردند و تحت بازجویی قرار دادند اما وی منکر ارتباط با کیوان و دخالت در قتل شوهرش شد و گفت: کیوان یکی از مراجعان من بود و من هیچ ارتباط عاطفی با او نداشتم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا در مورد شوهرت با متهم صحبتی کردهای، گفت: وقتی کیوان با من در مورد همسرش درد دل کرد، من برای آرام کردن او گفتم همه در زندگی مشکلاتی دارند مثلاً همسر من اعتقادی به دین و مذهب ندارد و هروقت من راجع به این مسائل حرف میزنم، او من را مسخره میکند که یکدفعه کیوان ناراحت شد. فکر میکنم چون به من علاقهمند شده بود، تصمیم به قتل خسرو گرفته بود. اما من در جریان این تصمیمش نبودم.
با پایان تحقیقات و اظهارات متهمان، کیفرخواست اتهام قتل عمد و حمل و نگهداری سلاح جنگی برای کیوان و معاونت در قتل عمد برای سحر صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهمان بزودی محاکمه شوند.
با این حال مأموران رفتار او را زیر نظر گرفتند و با بررسی مکالمات و تماسهای تلفنی سحر دریافتند وی از چند ماه قبل با مردی به نام کیوان که یکی از مراجعانش بوده، ارتباط پنهانی برقرار کرده است. با مشخص شدن این مسأله کیوان شناسایی و بازداشت شد و در همان مراحل ابتدایی بازجویی به قتل مهندس جوان با سلاح گرم اعتراف کرد.
وی درباره جزئیات این ماجرا به مأموران گفت: من متأهلم و یک فرزند هم دارم اما سالها است که ارتباط خوبی با همسرم ندارم تا اینکه تصمیم گرفتیم به یک روانشناس مراجعه کنیم تا در صورت امکان مشکلات زناشوییمان حل شود.
وقتی پیش سحر رفتیم، جلسات متعددی را با او گذراندیم اما پس از چند جلسه من و همسرم به این نتیجه رسیدیم که مشکلاتمان قابل حل نیست و باید از هم جدا شویم. در این میان من به سحر علاقهمند شدم و باز هم به بهانه مشاوره پیش او میرفتم تا اینکه در یکی از جلسهها به او ابراز علاقه کردم.
سحر که همیشه در جلسههای مشاوره از زندگی خوب خود مثال میزد تا متوجه شد که او را دوست دارم، به من گفت که زندگی خودش هم بهتر از زندگی من نیست و چند سالی است که با همسرش اختلاف دارد. او حتی گفت که من خیلی خوش شانس بودم که همسرم قبول کرد تا جدا شویم چون خسرو راضی به طلاق دادنش نیست و زندگی را برایش دشوار کرده است. کم کم روابط ما بیشتر شد و من فهمیدم خسرو او را اذیت میکند و از آنجایی که من رابطه عاطفی با سحر برقرار کرده بودم، حس کردم که باید به او کمک کنم.
وی درباره روز جنایت هم گفت: تصمیم گرفتم تا با کشتن خسرو، آرامش را به زندگی سحر برگردانم. از این رو کلتی با ۳ فشنگ خریداری کردم و صبح زود به جلوی خانه آنها رفتم و منتظر خروج خسرو از خانهشان شدم. به محض اینکه از خانه خارج شد، او را با گلوله زدم و پس از آن هم بهسرعت متواری شدم.
پس از آن مأموران بار دیگر سحر را بازداشت کردند و تحت بازجویی قرار دادند اما وی منکر ارتباط با کیوان و دخالت در قتل شوهرش شد و گفت: کیوان یکی از مراجعان من بود و من هیچ ارتباط عاطفی با او نداشتم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا در مورد شوهرت با متهم صحبتی کردهای، گفت: وقتی کیوان با من در مورد همسرش درد دل کرد، من برای آرام کردن او گفتم همه در زندگی مشکلاتی دارند مثلاً همسر من اعتقادی به دین و مذهب ندارد و هروقت من راجع به این مسائل حرف میزنم، او من را مسخره میکند که یکدفعه کیوان ناراحت شد. فکر میکنم چون به من علاقهمند شده بود، تصمیم به قتل خسرو گرفته بود. اما من در جریان این تصمیمش نبودم.
با پایان تحقیقات و اظهارات متهمان، کیفرخواست اتهام قتل عمد و حمل و نگهداری سلاح جنگی برای کیوان و معاونت در قتل عمد برای سحر صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهمان بزودی محاکمه شوند.